بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 10
کل بازدید : 371311
کل یادداشتها ها : 1747
اپیزود اول: خروج پس از فتنهگری، ورود با افتادن آبها از آسیاب !
آن زمانی که نام مهدی هاشمی رفسنجانی در دادگاههای پس از انتخابات 88 به کرات برده میشد، افکار عمومی تشنه محاکمه یکی از ارکان فتنه همانند سایر متهمانی که محاکمه شدند، بودند. اما برای تحقق این خواست عمومی، 5 سال زمان لازم بود، چرا که دانشگاه آزاد، طی مأموریتی ساختگی برای مهدی هاشمی وی را به بهانه سرکشی از واحدهای خارج از کشور، به دبی و لندن فراری داده بود ! آبها که از آسیاب افتاد، مهدی هاشمی پس از سرکشی از دانشگاههای آزاد سراسر دنیا (!)، بالاخره بعد از 3 سال به ایران بازگشتند ! آنچه که ظن اعمال نفوذ در تأخیر و عدم محاکمه وی را در اذهان تقویت مینمود، طولانی شدن بیش از اندازه آغاز محاکمه مهدی هاشمی رفسنجانی بود. پرونده وی پس از چند سال تعلل، در اولین جلسه رسیدگی، مجدداً به دادسرا بازگشت تا تکمیل شود ! گویا دو سال زمان برای تکمیل پرونده این فتنهگر کافی نبود و باز هم باید در باره اتهامات وی از نهادهای دولتی و غیردولتی تحقیق میشد ! این همه در حالی است که بسیاری دیگر از فتنهگران، با کیفرخواستهایی مشابه، همان سال 88 محاکمه شدند و وقتی تحمل حبسهایشان هم رو به اتمام بود، مهدی هاشمی تازه با چراغ زرد پدر به ایران بازگشته بود تا روند رسیدگی به پرونده قطور وی آغاز شود.
بالاخره، تعلل چند ساله در رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی رفسنجانی، این هفته و با برگزاری جلسه غیرعلنی دادگاه در روزهای شنبه و یکشنبه، به پایان رسید. آغاز محاکمه را باید به فال نیک گرفت، البته اگر سرانجام صدور حکم آن مانند حکمی که برای خواهر مهدی هاشمی رفسنجانی به جرم اقدام علیه امنیت ملی، فال بدی را به ارمغان نیاورد. پرپیداست که قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران این بار نخواهد گذاشت غبار زمان، جرائم این فتنهگر را بپوشاند و «ماستمالی» کند. اما جرائم حقوقی - سیاسی مهدی هاشمی رفسنجانی چه بود ؟
اپیزود دوم: همه اقدامات مجرمانه مهدی هاشمی رفسنجانی
اگرچه عمده اتهامات سیاسی مهدی هاشمی رفسنجانی را فتنه سال 88 و نقش کلیدیاش در راهاندازی، پیشبرد و پوشش آن میدانند، اما این همه ماجرا نیست. مهدی هاشمی رفسنجانی پیش از آن هم متهم به نقشآفرینی در جرائم سیاسی زیادی بود. بررسی بخشی از سیاهه اقدامات وی، فرصت مبسوطتری میطلبد، اما اشارهای به گوشهای از اتهامات مجرمانه و دامنهدار هاشمی خالی از لطف نیست.
اینکه فتنه 88، عقبهای چندین ساله دارد، مورد ادعا و استناد بسیاری از گزارشهای مستدلی است که راجع به واکاوی این فتنه از سوی نهادهای معتبری چون مجلس شورای اسلامی ارائه شده است. اما همواره چه در رسانههای داخلی و چه در رسانههای خارجی، از مهدی هاشمی به عنوان یکی از تاثیرگذارترین افراد بر جریان حوادث و نیز موضعگیریهای شخص حجت الاسلام هاشمی یاد میشود. در این زمینه، یکی از کارگردانهای سینمایی همسو با جریان هاشمی و فتنه، در ایام انتخابات 88 و در مصاحبه با رادیو فردا میگوید: «من اطلاع دقیق دارم که خاندان آقای هاشمی در یک ماه اخیر بسیار مؤثر بوده و هر وقت آقای هاشمی خواسته کمی متمایل به راست شود، با خشم فرزندان خود روبرو شده است و آنها توانستهاند مواضع متعادلتری را به او تحمیل کنند».
به گمان بسیاری از آگاهان، نقش مهدی هاشمی در هدایت جریانهای مخالف و معاند با نظام تنها محدود به فتنه 88 نیست، بلکه این خط حداقل از انتخابات سال 1384 آغاز شده بود. قدیری ابیانه (مشاور اطلاع رسانی و ارتباطات هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال 84) در همین مورد گفته است:
«پیش از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز نتایج نظرسنجی یک مرکز مخالف احمدینژاد حاکی از پیروزی وی با اختلاف بیش از 5 میلیون رأی در مقابل هاشمی بود، اما برخی نزدیکان هاشمی با نپذیرفتن این واقعیت، آماده بیان ادعای تقلب در انتخابات بودند، همانطور که امروز نیز موسوی با رفتار خود نشان میدهد یا بیاطلاع است یا مصالح ملت را فدای وجهه خود کرده است».
مشاور سابق هاشمی خاطرنشان کرده است: «مطمئن شدم که ایشان [هاشمی] در انتخابات شکست فاحشی خواهند خورد. گروهی پیشنهاد میکردند که آقای هاشمی برای جبران اختلاف آرا دست به هنجار شکنی بزند. از اینکه چنین افرادی خود را طرفدار آقای هاشمی میدانند و در ستاد ایشان جمع شدهاند، به شدت متأثر بودم. از آمارها کپی گرفتم و وقتی مهدی هاشمی از جلسه بیرون آمد آن را به وی دادم تا در جلسه تحویل آقای هاشمی دهد و گفتم ایشان چند میلیون رأی از احمدینژاد عقب است. وی گفت: من این آمار را قبول ندارم و بابا برنده است!»
اما مهدی هاشمی حتی به این هم بسنده نکرد و برای پیروزی پدرش در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 بر اساس اظهارات برخی متهمان و به گواهی برخی اسناد، مبالغ هنگفتی را از بیت المال هزینه کرد. به عنوان نمونه «حمزه کرمی» از نویسندگان سایت ضد انقلاب جمهوریت نیز در دفاعیات خود در دادگاه در جمع خبرنگاران گفته است: «مهدی هاشمی رفسنجانی اعتقادی به هزینه شخصی برای انتخابات نداشت. بنده با وی صحبت کردم و گوشزد کردم که استفاده از پول بیت المال در انتخابات جرم است ولی مهدی هاشمی نمیپذیرفت. شرکت نشر ذره 500 میلیون تومان پوستر مربوط به آقای هاشمی را سال 84 چاپ کرد، اما پولش را از سازمان بهینه سازی گرفت، به این صورت که آقای مهدی هاشمی (رئیس وقت سازمان بهینهسازی) با توافق نشر ذره فاکتوری صوری صادر کرد، مبنی بر چاپ 200 هزار نسخه از کتاب 5 جلدی کودک؛ یعنی یک میلیون جلد کتاب و این فاکتور صوری بهعنوان سند اصلی تلقی شد و پولش را از سازمان بهینه سازی پرداخت نموده و در اختیار نشر ذره قرار گرفت، در حالی که فقط تعداد 25 هزار از این کتاب چاپ شد.»
اخبار سوءاستفاده مهدی هاشمی از بیتالمال محدود به این مورد نیست. وی به پشتوانه پدرش که از موسسین و هیئت امنای دانشگاه آزاد است و تا بیست سال رئیس این دانشگاه از نزدیکان وی بوده است، به اموال کلان دانشگاه آزاد هم دسترسی داشته است. تنها به عنوان یک نمونه میتوان به اظهارات مسعود باستانی که از نزدیکان مهدی هاشمی است اشاره داشت. 3 شهریور 88 مسعود باستانی از روزنامه نگاران اصلاح طلب، ضمن بیان تخلف هایی از سایت جمهوریت و استفاده از بیت المال و منابع دانشگاه آزاد در مدیریت این سایت توسط مهدی هاشمی رفسنجانی در جمع خبرنگاران گفت: «حمله به عملکرد 4 ساله دولت و تضعیف نهادهای قانونی کشور همچون شورای نگهبان، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی مقاومت بسیج و نیز نیروی انتظامی، تضعیف شخص احمدینژاد، ایجاد شبهه در انتخابات، ارائه اخبار ضد و نقیض مبنی بر سوء استفاده از اموال دولتی، القاء تقلب در انتخابات جزو محورهایی بود که مهدی هاشمی رفسنجانی دستور آن را صادر می کرد».
اما واکنش ناشیانه وی به این شبهات، به این خبرها و اقرارها دامن زد، آن زمان که مهدی در یک اقدام پیشدستانه و به منظور تبری آینده خود اظهاراتی را بیان میکند که اتفاقاً نشان از تأیید آن چیزی بود که نزدیکان وی گفتهاند. 4 شهریور 88 رئیس دفتر هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی درخصوص اظهارات حمزه کرمی تکذیبیه ای را به سازمان صداوسیما ارسال کرد. در بخشی از این تکذیبیه آمده است: «اینجانب مهدی هاشمی هرگز اعتقادی به هزینه تبلیغات انتخاباتی از محل بودجه بیت المال نداشتم و اظهارات آقای کرمی کذب محض است.» هاشمی هیچگاه توضیح نداده است که چگونه و با چه مدرک و استدلالی اظهارات کرمی و سایر نزدیکان وی کذب است و تکذیبیه خودش صدق !
شاید بتوان محوریترین نقش مهدی هاشمی در فتنه 88، را معطوف به جایگاه او در هدایت رسانهها دانست. در گزارش کمیسیون اصل نود مجلس (ذیل زمینهها و عوامل خارجی فتنه) در رابطه با فتنه سال 88 آمده است:
«آخرین عامل پیامهایی بود که غربیها مستقیماً از داخل ایران دریافت کردند و این پیامها منجر به شکلگیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست. اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان میدهد مهدی هاشمی نقشی عمده در ارسال این پیامها به بیرون داشته و از جمله پیامهای مستقیم وی برای آمریکا در واخر سال 1387 موجب شد آمریکا پروژه مذاکرات هستهای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را به پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 1388 متمرکز نماید.»
مهدی هاشمی در آن مقطع از دو طریق رسانههای خبری را هدایت میکرد: پشتیبانی مالی و خبرسازی. در این خصوص «مهرداد حیدرپور» از عناصر ضدانقلاب در مصاحبه با تلویزیون ضدانقلاب میهن با افشاگری پشت پرده منابع مالی سایتهای موسوم به «سبز» و مأموریت مخفیانه «مهدی هاشمی» در خارج از کشور گفته است:
«مهدی هاشمی در سال 2011 از لندن به پاریس رفته و 40 هزار یورو خرج سایتهای موسوم به «سبز» کرده است و از جمله سایتهایی که مهدی هاشمی هزینههایشان را داده است سایت کلمه، جرس و روز آنلاین است».
علاوه بر این انتشار اخباری مبنی بر اینکه مهدی هاشمی به طور مشکوکی با خبرنگاران حامی فتنه ارتباط داشته است بر وزن صادقانه بودن ادعاها افزوده است. ارتباطاتی که پس از خروج از کشور (در شهریور 1388) استحکام بیشتری هم به خود دید.
در تاریخ 21 شهریور 88 خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: «ابوالفضل فاتح (مسئول کمیته رسانه و تبلیغات ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری 1388) شامگاه سه شنبه (17 شهریور) با مهدی هاشمی رفسنجانی در هتل لانکاستر لندن یکی از 4 مکان اقامتی مهدی هاشمی در لندن دیدار و گفت و گو کرده است.»
«نیک آهنگ کوثر»(کاریکاتوریست و خبرنگار سایتهای ضد انقلاب) از دیگر رابطان و دوستان مهدی هاشمی در جریان حوادث تلخ سیاسی کشور بوده است. رابطه نزدیک این دو پس از به وجود آمدن اختلاف میان وی و مهدی هاشمی، با انتشار فایلی صوتی که حاوی اطلاعات دقیقی از نقش مهدی هاشمی در فتنه 88 بود، آشکارتر شد. نیک آهنگ بعدها در توضیح روابطش با هاشمی گفت:
«ماجرا بر سر این بود که خبرهایی بدون ارائه مستندات و شواهد در سایتهای سبز (فتنه) منتشر میکردند که عملاً وجود خارجی نداشته و وقتی از آدمها و سایتهای مختلف میپرسیدم آخر سر کارها به مهدی هاشمی ختم میشد. من به مهدی هاشمی میگفتم شما خبر را جعل میکنید و خبرسازی میکنید. گاهی مهدی هاشمی اطلاعات مختلفی به ما میداد که منبع دوم خبری هم با وی هماهنگ بود و برخی از خبرسازیهایش برای تحت تأثیر قرار دادن حکومت انجام میگرفت».
علاوه بر اینها، کلیدواژه «تقلب» که اسم رمز فتنه 88 بود، از سوی مهدی هاشمی تعیین و تقویت شد. در گزارش رسمی کمیسیون اصل نود مجلس در این باره میخوانیم: «زیر سؤال بردن پیشاپیش سلامت انتخابات با مطرح کردن احتمال وقوع تقلب: در همین راستا و با هدف اعتماد زدایی از نهادهای رسمی ناظر بر انتخابات، کمیته صیانت از آرا تشکیل و توسط افرادی چون مهدی هاشمی به فناوریهای پیشرفته مجهز شد.»
در همین راستا ابطحی مسئول دفتر خاتمی در دوران اصلاحات نیز در اعترافات خود گفته است: «اصلاح طلبان برای باخت احتمالی برنامهریزی کرده بودند که از ماهها قبل مسئله تقلب را مطرح کنند. کمیته صیانت از آرا تشکیل دهند که اگر رای نیاوردند از آن استفاده کنند تاحداقلی انتخابات را به مرحله دوم بکشانند. جالبتر از همه اظهارنظر مربوط به خود مهدی هاشمی است که در 20 خرداد 88 به زنگنه میگوید: همه چیز را برای صیانت از آراء آماده کرده و یک اتاق جنگ درست کردهام».
ظاهراً مقصود مهدی هاشمی در این جا پروژه «ارتباط پیامکی» است به این نحو که چند روز پیش از انتخابات، ارتباط پیامکی لحظه به لحظهای با نمایندگان موسوی که قرار بود در پای صندوقهای رای حاضر شوند برقرار میشد. این برنامه که توسط خود مهدی هاشمی طراحی و نرم افزاری هم برای آن نوشته شده بود در اختیار پروژه براندازی در فتنه 88 قرار گرفته بود.
این پروژه که جهت رصد مستمر و دائمی حوزههای اخذ رای و ابطال آرای صندوقهایی که رای موسوی در آن پایین بود پیشبینی شده بود که در شب 21 خرداد مورد ضربه اطلاعاتی قرار گرفت و خنثی شد. نهایتاً نرمافزار و خط پیامکی طرحریزی شده توسط دستگاههای اطلاعاتی کشف و ضبط شده است.
مهدی هاشمی رفسنجانی برای کامل کردن پازل عناوین مجرمانهاش، دست به اقدامات دیگری نظیر جعل هم زده است. اظهارات کاوه اشتهاردی در این خصوص، جالب توجه است: « مهدی هاشمی بهرمانی در حالی در مکاتباتش، خود را دکتر مهدی هاشمی معرفی می کند که مدرک کارشناسی ارشدش را از طریقی خاص و ویژه با عنوان«کارشناسی ارشد غیر رسمی» بدون آزمون و محدودیتی، طبق یک قرارداد میان دانشگاه صنعتی شریف و شرکت بهینه سازی مصرف سوخت دریافت کرده است ! اما ماجرای مدرک دکترای او جالبتر است: در پرونده ای که به شماره 115920 و به شماره داوطلبی 100006 دانشگاه آزاد برای دوره دکترای مهدی هاشمی تشکیل گردیده، وی با استفاده از سهمیه رزمندگان در آزمون، شرکت و از لحاظ علمی به صراحت مردود گشته اما برای دوره دکترای رشته مهندسی انرژی، دعوت به مصاحبه می گردد!
دریافت کارت پایان خدمت مهدی هاشمی نیز عجیب و یگانه است.
با آن که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بارها از حضور مهدی هاشمی در جبههها و مجروحیت او سخن گفته، اما وی صرفاً از تاریخ 14 / 5 / 1365 الی 14/07/1365 و نیز 10/08/1365 الی 18/11/1365 کلاً 5 ماه در جبهه حضور داشته است. با این حال برای مهدی هاشمی کارت پایان خدمتی صادر شده که در توضیحات صدور این کارت که عکس آن با لباس شخصی است، دوران خدمت نامبرده از تاریخ 04/10/1366 تا 12/12/1366 درج گردیده و آمده است: نامبرده 21 ماه و 22 روز گواهی کسر خدمت دارد!
مهدی هاشمی در هر سمتی که در سالهای اخیر بوده از موقعیت های اداری و رانت های ایجاد شده برای استفاده های شخصی بهره برده است. در سال 1372 وی در حالی که تنها 24 سال داشته با سوء استفاده از سربرگ و امکانات شرکت تاسیسات دریایی، قایق شخصی- تفریحی خود را بدون حق گمرکی از ترانزیت هوایی وارد کشور کرده است و ...»
اپیزود سوم: پدر که نشیند به جای پسر ... ؟!
عملکرد مهدی هاشمی در فتنه 88 و پیش از آن، که ذکر گوشهای از مستندات آن در این مطلب رفت، میتواند ذیل عناوین مجرمانه ای چون «اقدام علیه امنیت ملی»، «براندازی نظام»، «جاسوسی»، «تشویش اذهان عمومی»، «جعل اسناد»، «استفاده از سند مجعول»، «محاربه» و ... مورد بررسی قرار گیرد. پرواضح است رسیدگی و اثبات صحت و سقم آنچه درباره اقدامات دامنهدار و خرابکارانه مهدی هاشمی گفته میشود بسیار دشوارتر از آن است که بتوان همه آن را موشکافانه در یک پرونده روزنامهای مورد بررسی قرار داد، این موضوع از کیفرخواست 138 صفحهای با 12 عنوان اتهامی که صرفاً قرائت آن دو روز طول کشید هم مشخص است. لذا حداقل انتظار عمومی این است که سیاههای با این حجم، مجازاتی درخور را هم در پی داشته باشد.
اگر دو رأس از رئوس فتنه در حصر خانگی به سر میبرند، اکنون که یکی دیگر از عوامل آن پس از لندن و بیروت و دبی گردی، و پس از به خیال خود افتادن آبها از آسیاب، به کشور بازگشته و با تاخیری 5 ساله اسیر قانون شده و در حال محاکمه است، قطعاً مجازاتی که برایش صادر خواهد شد، به معاندان خارجی و فریبخوردگان داخلی خواهد فهماند که نظام مقدس جمهوری اسلامی با حصر خانگیِ دائمی و بدون محاکمه دو رأس فتنه، لطف بیپایانی را در حق آنها داشته است. این نکته را هم نباید فراموش کرد که زمانی بود که مهدی هاشمی در لندن بود، در آن هنگام حجتالاسلام هاشمی علناً میگفت مهدی میخواهد به ایران بیاید، ولی من نمیگذارم و ... ! ، اکنون دیگر زمان ایستادگی در برابر قانون گذشته، چرا که افکار عمومی ملت ایران، بیش از هر زمان دیگری تشنه برخورد عادلانه با آقازاده فتنهگر است؛ ملت ایران نمیتواند بین مرحوم آیتالله گیلانی که دو فرزند خویش را (که چه بسا جرائم کمتری هم از مهدی هاشمی مرتکب شده بودند) به دست خویش اعدام نمود، با حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی، تفاوت قائل شوند، بلکه اگر بنا بر فرقگذاری هم باشد، آنکه ادعای نزدیکی بیشتر به نظام و انقلاب دارد، به پیشبرد اهداف انقلاب بیشتر اهتمام خواهد داشت، اگرچه به قیمت اجرای عدالت درباره فرزندش باشد.
از هماکنون نقش حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در مجازات نهایی مهدی هاشمی رفسنجانی، مورد رصد تیز دوستان و دشمنان نظام است، دوستان برای خشنودی از عدم دخالت پدر در رسیدگی به پرونده قطور فرزند و اجرائی شدن عدالت، و دشمنان برای استمرار دهنکجی به نظام جهت اینبار به بهانه برابرناپنداری آقازادهها و غیرآقازادهها. به راستی آیا یک بار دیگر آیتالله گیلانی دیگری در تارک نظام جمهوری اسلامی خواهد درخشید؟